printlogo


تحلیل/ رضا جمیلی
اکوسیستم استارتاپی؛ بیست سال بعد!
اکوسیستم استارتاپی؛ بیست سال بعد!
کد خبر: 7232
کسب‌وکارهای نوآور حوزه آنلاین چطور به این روزهای سخت رسیدند؟ از 96 به این سو، روزهای سخت استارتاپ‌ها شروع شد. در این 4 سال اخیر محدودیت‌های اینترنت از یک سو و نبود سرمایه‌گذار واقعی بخش خصوصی از سوی دیگر نفس استارتاپ‌ها را گرفته است. بدترین و سخت‌ترین ضربه را هم در سال 1401 خوردند...
رضا جمیلی/ تحلیلگر اقتصاد نوآوری
من در ده سال گذشته بخش مهمی از زندگی حرفه‌ای‌ام را در اکوسیستم نوآوری کشور یا شاید بهتر باشد بگویم اکوسیستم آنلاین کشور سپری کرده‌ام؛ اکوسیستمی که روند و تاریخ نسبتا کوتاه آن را می‌توان به چند دوره مشخص تقسیم‌بندی و وضعیت امروز را بر اساس مسیری که طی کرده توصیف و تحلیل و درباره آینده آن پیش‌بینی‌هایی ارائه کرد. تاریخی که اگرچه کوتاه است اما اتفاق‌ها و آدم‌های زیادی را به چشم دیده و شاید بیشتر از هر صنعت و بخش اقتصادی دیگری، در این مدت‌زمان کوتاه به چشم آمده و جلوه‌گری کرده و البته در این اواخر آسیب دیده و متهم شده است.
از طرفی در 4 سال گذشته یکی از علاقمندی‌هایم کار روی تاریخ شفاهی وب فارسی بوده و ردگیری استارتاپ‌ها در دوره‌های مختلف این فضای نو. آنچه در این مطلب آورده‌ام، تاریخی است جمع‌وجور و تا حدی خودمانی از اکوسیستم آنلاین و استارتاپی کشور که می‌تواند نمایه‌ مناسبی برای اکوسیستم بزرگتر یعنی «زیست‌بوم نوآوری کشور» هم باشد.
شروع یک دوران تازه
اگر بخواهید سال 1382 را به خاطر بیاورید تیترهای جذابی را در رسانه‌ها خواهید یافت که گوشه‌ای از ذهن‌تان را به یکی از آن‌ها گره بزنید تا پرتاب شوید به سالی که یکی از سیاه‌ترین سال‌های دهه هشتاد و شاید تاریخ معاصر ما بود. سالی که بم لرزید و هزاران تن به زیر آوار و خاک شدند، سالی که قطاری در ایستگاه خیام نیشابور چنان ترکید که اگر آن زمان توییتر و اینستاگرامی وجود داشت؛ امروز بزرگی انفجار بیروت خیلی تعجب‌برانگیز نمی‌شد... سالی که لاله و لادن، دوقلوهای از یاد نرفتنی، جدا شدند و رفتند... سالی این‌سان تاریک و بدخبر بود 82...
اما برای آن‌ها که دل در گرو تاریخ رشد و نمو و توسعه استارتاپ‌های ایرانی دارند این سال یک مبدا جذاب و تاثیرگذار است. سالی که اولین تجربه‌های شکل‌گیری کسب‌وکارهای آنلاین ایران با راه افتادن سایت ایستگاه و آدینه‌بوک و افه و احتمالا یکی دو کسب‌وکار اینترنتی دیگر که کسی نه از تولدشان خبردار شده نه از مرگشان؛ در بطن پرحادثه آن سال، بی‌خبر و بی‌هیاهو رقم خورد. اولین‌هایی که پیش از آن مهم‌ترین تجربه‌شان از زیستن در دنیای وب، احتمالا نوشتن از روزمره‌ها در وبلاگستان فارسی بود اما کم‌کم شست‌شان خبردار شده بود که می‌شود از اینترنت پول درآورد و در آن کاسبی به پا کرد؛ حالا بماند که خوشبین‌ترین‌شان هم فکر نمی‌کرد روزی از دل این کاسبی‌های آنلاین، بیزنس‌های چندهزارمیلیارد تومانی دربیاید که سودای رفتن به بورس را داشته باشند. اولین‌هایی که امروز جز سایه‌ای از آدینه‌بوک خبری از مابقی‌شان نیست اما شروع راهی بودند که این روزها رسیده به اتمسفری نوآور که به آن می‌گویند: اکوسیستم استارتاپی ایران.
نسلی که بازی را به هم زد
در معادلات جمعیت‌شناسی یا بهتر بگویم جامعه‌شناسی، به آن‌ها که در فاصله 1981 تا 1996 به دنیا آمده‌اند می‌گویند نسل «وای». نسلی که ترکش‌های جنگ ویتنام و جنگ سرد به آن‌ نخورد و درست افتاد وسط یکی از بزرگترین انقلاب‌های تاریخ بشر: انقلاب وب. متولدین دهه 60 خودمان ورژن ایرانی این نسل‌اند که پیش‌قراول راه‌اندازی کسب‌وکارهای آنلاین و استارتاپ‌ها در ایران شدند. نسلی که یک چشمش به سیلیکون‌ولی و استارتاپ‌های این دره فناوری در سانفرانسیکو بود و یک چشمش به اینترنت نیم‌بند داخلی. رویاباف‌های اقتصادی که برخی‌شان حالا سلبریتی‌هایی تمام‌عیارند.
نسل اول استارتاپ‌های ایرانی روی تجربه‌گرایی مفرط نسل Y حساب باز کرده بود. نسلی که سرش توی اینترنت بود و مدام پدیده‌ها و اتفاق‌های تازه را کشف و جذب می‌کرد. این نسل چه در مقام بنیان‌گذاران استارتاپ‌های نسل اول و چه در مقام مصرف‌کنندگان خدمات و محصولات این استارتاپ‌ها؛ بیشتر از هرچیز به نگاه کردن از روی دست نمونه‌های موفق خارجی تکیه داشت.
بنیان‌گذاران استارتاپ‌های نسل اول در فاصله 1385 تا 1393 (از تولد دیجی‌کالا تا شکل‌گیری اولین شتابدهنده استارتاپی ایران) و سرمایه‌گذاران خطرپذیر این استارتاپ‌ها، خوب می‌دانستند بیزنس‌مدل‌های تازه کسب‌وکارهای اینترنتی و جذابیت‌های مقاومت‌ناپذیر نوآورانه آن‌ها خیلی زود در میان نسل «وای» ایرانی وایرال خواهد شد؛ و چنین هم شد!
تاریخ دقیقی از شروع سرمایه‌گذاری‌های خطرپذیر در ایران وجود ندارد. ادعاها و گمانه‌زنی‌های مختلفی از این شکل مدرن سرمایه‌گذاری در کشور وجود دارد. اما بی‌شک در این دوره مهم‌ترین برندهایی که با عنوان وی‌سی بعدا شناخته شدند شروع به کار کردند. ازجمله سرآوا که یکی از اولین شرکت‌هایی بود که با ادبیات وی‌سی‌های استارتاپی و از اوایل دهه ۹۰ شمسی به این حوزه ورود کرد و با سرمایه‌گذاری روی استارتاپ‌هایی چون دیجی‌کالا، کافه‌بازار و راه‌اندازی اولین شتابدهنده استارتاپی کشور یعنی آواتک، ادبیات جدید و فرهنگ تازه‌ای از کار اقتصادی را در کشور رقم زد.
ازطرفی شاید هیچ‌گاه اقتصاد ایران تا این اندازه وام‌دار ایونت‌مارکتینگ و پرسنال‌برندینگ مدیران کسب‌وکاری برای توسعه یک بخش از خود نبوده باشد. دوره‌ای که بنیان‌گذاران تی‌شرت‌پوش استارتاپی از رویدادی به رویداد دیگر می‌رفتند؛ محصول و سرویس خود را با ارائه‌های جذاب و خوش‌وآب‌رنگ برای حاضران که اکثرا متولدین دهه 60 شمسی بودند معرفی و برندشان را آدم به آدم و بیزنس به بیزنس «پروموت» می‌کردند. این دوره یکی از باطراوت‌ترین دوره‌های اکوسیستم استارتاپی ایران و دوران طلایی ایده و سرمایه و استارتاپ بود!
خیزش آنلاین‌شاپ‌ها و شروع شکست‌ها
آواتک به عنوان اولین شتابدهنده ایرانی وقتی پا گرفت، دست زیاد شد! کپی‌کارهای خوش‌فکری که تا دیروز از سیلیکون‌ولی، شابلون می‌گرفتند افتادند به جان هم و مسابقه گذاشتند برای فتح بازارهای سنتی و آنلاین کردن آن‌ها. هرچیزی که فکرش را بکنید ناگهان یک نسخه آنلاین آن‌هم با بیرق چشم‌درآر استارتاپ هم  پیدا کرد. استارتاپ‌هایی که خیلی خوب فهمیده بودند وب فارسی چقدر از نظر محتوای کسب‌وکاری فقیر است.
اینجا بود که آن‌ها با نگاه کردن از روی دست دیجی‌کالا ، آنلاین‌شاپ‌های زیادی در حوزه‌های مختلف متولد شدند. کسب‌وکارهایی که از نام و نشان آن‌ها گرفته تا حوزه فعالیتشان در بسیاری از موارد عجیب‌وغریب بود نشان می‌دادند که صرفا بر اساس یک جو و هیجان زیاد درخصوص موفقیت یک‌شبه آنلاین‌ها متولد شده‌اند.
در این دوره جنگ مغلوبه شد. دنیای رنگی‌رنگی استارتاپ‌ها داشت به میدان نبردی خونین بدل می‌شد که تبلیغات و فروش بیشتر و سئو و گرفتن کلیدواژه‌ها و رنک الکسا؛ اسم رمز عملیات‌های آن شده بود. جنگی که پول‌های زیادی را روانه جبهه تبلیغات آنلاین می‌کرد و دربه‌در به دنبال افسران و ژنرال‌هایی با عنوان کارشناس دیجیتال‌مارکتینگ و مدیر ارشد مارکتینگ (CMO) می‌گشت که خیلی زود دو موقعیت شغلی در استارتاپ‌هایی شد که برای پیدا کردن آدم‌های اهل حاضر بودند دست به هر کاری بزنند.
جنگی که در پایان دهه نود شمسی به نتایج آن نگاه می‌کردید در کنار تک‌وتوکی کسب‌وکار آنلاین بزرگ با تعداد زیادی استارتاپ شکست‌خورده و ژنرال‌های از میدان‌به‌درشده روبه رو می‌شدید.
ورود استارتاپ‌ها به زندگی روزمره
استارتاپ‌ها با انتخابات سال 96 وارد حوزه عمومی به معنای هابرمارسی‌اش شدند. دیگر استارتاپ‌ها دنیاهایی فانتزی و خیالی برای گیگ‌های دهه‌شصتی و دهه هفتادی نبودند. هم والدین آن‌ جوانان به استفاده از محصولات استارتاپی رو آوردند و هم برادرها و خواهرهای دهه‌هشتادی آن‌ها! استارتاپ‌ها شهر فرنگی جذاب شدند که برای پیر و جوان چیزی در چنته داشتند. همین همه‌گیری هم بود که در کنار عوامل دیگری از جمله حاشیه‌دار شدن برخی سرمایه‌گذارها و وی‌سی‌های اولیه مانند سرآوا، شرکت‌های سنتی‌تر و بانک‌ها به فکر ورود به این اکوسیستم و سرمایه‌گذاری روی کسب‌وکارهای آنلاین بیفتند.
درست در این دوره بود که بخشی از اکوسیستم آنلاین کشور به انحراف رفت. آدم‌ها و چهره‌ها و پول‌هایی وارد این زیست‌بوم شد که الفبا و اصول و ارزش‌های آن را درست نمی‌شناختند و اولویت‌های دیگری داشتند.
این دوره را می‌توان شروع افول زیست‌بوم استارتاپی و آنلاین کشور و دومینویی از اتفاقاتی دانست که در نهایت آسیب‌های زیادی به جریان اصلی آن وارد ساخت.
سخت‌ترین روزهای یک اکوسیستم
از 96 به این سو و از روزی که برجام هوا شد و سرمایه‌گذاری خارجی برای ورود به استارتاپ‌ها به کل شانسش را از دست داد، روزهای سخت استارتاپ‌ها شروع شد. در این 4 سال اخیر محدودیت‌های اینترنت از یک سو و نبود سرمایه‌گذار واقعی بخش خصوصی از سوی دیگر نفس استارتاپ‌ها را گرفته است. بدترین و سخت‌ترین ضربه را هم در 5 ماه گذشته خورده‌اند. هم محدودیت اینترنت بوده؛ هم کمبود سرمایه و هم انگ اجتماعی و سیاسی از سوی افکار عمومی و حاکمیت به صورت همزمان! یک وضعیت معلق و آچمز سخت که احتمالا بسیاری از آنلاین‌ها از آن جان سالم به در نبرند و شاهد مرگ‌ومیرهای استارتاپی زیادی در سال 1402 باشیم و البته مهاجرت‌های زیادی در بخش نیروی انسانی این اکوسیستم.
من به عنوان یک روزنامه‌نگار و رسانه‌دار در این ده سال روزهای سخت برای اکوسیستم نوآوری زیاد دیده‌ام. معتقدم آن‌ها که از این ماه‌های سخت و تلخ، جان سالم به در ببرند احتمالا هیچ‌گاه نخواهند مرد!
لینک مطلب: http://eghtesadkerman.ir/News/item/7232